کارگران وطن ندارند!
در محکوميت اخراج کارگران افغانستانى
سيامک مرادى – سنندج

سالهای طولانى است که کارگران افغانی در ایران در سخترین و دشوارترین شرایط ، توسط سرمایه داران استثمار میشوند. کارگران افغانی بی حقوق ترین و محرومترين بخش طبقه کارگر ايران هستند. ساعت کار طولانى٬ کار سخت و طاقت فرسا، دستمزد کمتر از کارگر متولد ايران، منشا سود سرشار سرمایه داران ریزو درشت در ایران است که علاقه وافرى به استخدام کارگر خاموش و بيحقوق دارند.

سرمایه داری در ایران از لحاظ اجتماعی هم کارگران افغانی را زير فشار قرار داده و به انزواى جامعه پرتاب کرده است. با اتهاماتی نظیر "قاتلهائی که به بزرگ و کوچک رحم نمیکنند و کودکان ایران را سر میبرند" و محروم کردن کودکان بيدفاع افغانی از درس و مدرسه تنها به بهانه افغانى بودن! فاشيسم ايرانى دستکمى از فاشيسم آلمانى ندارد.

در طرح جدید دولت٬ بجای التیام زخمهای جسمی و روانى سالهای حضورشان در ایران و بجای جبران بی حقوقی هائی که به آنان تحميل شده و فراهم کردن امکانات مثل هر شهروند ديگر٬ اقدام به اخراج گسترده آنان در دستور است. بهانه خاصى وجود ندارد. آنها افغانى هستند و شغل و کار "جوانان خودمان" را گرفتند! جرم اين کارگران ملیت است. مليتى که هيچکس خود انتخاب نميکند. آنهم اخراج به جائی که هیچ گونه امنیتی ندارد، اخراج به جائی که خانواده هائى دختران جوان شان را به خاطر تهیه نان برای دیگر اعضای خانواده میفروشند، اخراج به جائی که یک روز در زیر سلطه قوانين وحشيانه و اسلامى طالبان و روز دیگر زیر گلوله و بمبهای امریکا و متحدانش له شوند٬ اخراج به جائی که زندگی را با جنگ، بمب، گلوله وخون عادت داده اند.

اخراج کارگران و خانواده های افغانی نه تنها باعث بهتر شدن زندگی کارگران در ايران نمیشود٬ بلکه هدف این طرح رواج خرافه ملیت و ناسيوناليسم با هدف از بين بردن انسجام و اتحاد طبقه کارگر است. هدف حمايت از ما کارگران در ايران نيست٬ حمله به طبقه ما براى داغان کردن ماست. سرمايه دارى ضد کارگر است. سرمايه دارى خودى وحشى تر و ضد کارگرى تر است. ما فريب اين تبليغات را نميخوريم و اعلام ميکنيم: سود و سرمایه  مرز نمی شناسد و مبارزه با آن نیز مرز ندارد، بومی و غیر بومی ندارد. مليت و تفاوت ملى زنجير بردگى ماست. اين زنجيرها را بايد دور انداخت.

هیچ کارگری در ایران با اخراج کارگران افغانی احساس خوشبختی نمیکند بلکه به شدت آن را محکوم کرده و به این طرح اعتراض شدید داریم. هیچ انسانی در انتخاب محل تولد خویش و طوقی که به طبع آن به نام ملیت و کشور بر گردنش آویزان می کنند آگاه نیست و اختیاری نداشته است. در نتیجه افتخار کردن و تعصب داشتن به امری که در انتخاب آن هیچ اراده و آگاهی نداشته اى امری بشدت نادرست است. منتسب کردن این امر غیر اختیاری و غیر ارادی و فريب آگاهانه طبقه حاکم به انسان ها سیاست سرمايه دارى است.  
مقولاتى از قبیل زبان، فرهنگ، نژاد ، قومیت، ملیت، کشور و... مقولاتى مقدس و لاتغییر نیستند. القابى هستند که به انسان تحميلو انتساب می شوند. در نتیجه عامل تقسیم بندی و طبقه بندی انسان ها و يا مبناى هويت جمعى آنها نمی توانند قرار بگیرند و بر این اساس وحدت و یا تضاد گروه های انسانی را تعریف کرد. تقسیم بندی بر اساس ملیت و دیگر امور منتسب به آن یک تقسیم بندی سرمایه دارانه است. سرمایه داری برای آن که میان مردمان کارگر و کسانی که با کارشان سود و سرمایه آنان را افزون می کنند٬ اختلاف بیاندازد تا راحت تر اینان را سرکوب و بی حقوق و استثمار کنند٬ هويت ملى را شکل ميدهد و دامن ميزند. سرمایه داری با تزريق هويت ملى به پيکره جامعه٬ در حقيقت جوامع انسانی را مسموم ميکند.

تاريخ دوره قديم بجاى خود٬ تاريخ سرمايه دارى همواره شاهد جنگهاى خونينى است که به نام ملیت، کشور، نژاد، قوم و منافع ملى سازمان داده ميشود. به نام دفاع از "ناموس وطن"، "کیان کشور"، "منافع ملی"، "فرهنگ ملى"، خاک، "تمامیت ارضی" و... زندگى و جان انسان ها را در اصل قربانی منافع کثیف و سود و سرمایه  طبقات حاکم کرده اند.

هدف ما تغییر این سیستم است. تغییر روابط نا برابر و غیر آزاد و غیر انسانی آن است. واژگون کردن روابط مبتنی بر کار مزدی! در نتیجه ما   نمی خواهیم اندکی نمودارهای اقتصادی را بالا و پایین کنیم که شاید دراین میان مزد کارگران و طبقات مزدبگیر و زحمت کش اندکی بهتر شود بلکه ما می خواهیم تمام این مناسبات نابرابر و اسارت بار را واژگون سازیم تا جهانی آزاد وبرابر و انسانی بسازیم.

 

ما کارگران در ایران قويا اخراج شهروندان افغانی را محکوم کرده و همه با هم، یک پارچه میگوییم کارگران وطن ندارند!

زنده باد اتحاد طبقه کارگر

پر توان باد همبستگی جهانى کارگران